مقررات کاوش در ماه ناسا، نقض یا عدم نقض حقوق فضای ماورای جو؟
پیمان آرتمیس، یا به عبارت دیگر دستورالعمل های ناسا که با هدف قاعدهمند سازی همکاری بین المللی در ماه تدوین شده است، ممکن است راهی برای دور زدن معاهدات بین المللی موجود باشد.
پس از انتشار متن پیمان آرتمیس توسط ناسا در اوایل سال جاری، این سند در نگاه اول ساده و بی حاشیه به نظر میرسید. چرا که در آن مقرر شده بود که دولتها، در کنار سایر تعهدات خود، به فضانوردان بیگانه در شرایط خطرناک و اضطراری مساعدت نموده، کلیه برنامه ریزیهای فضانوردی خود را به صورت شفاف ترتیب داده و یافته های علمی خود را، با توجه به منافع کل بشریت به اشتراک بگذارند.
پیمان ناسا در واقع مقررات آرتمیس است که شرکای بین المللی ایالات متحده آمریکا بایستی در صورت تمایل به مشارکت برنامه آرتمیس این سازمان، از آن پیروی نمایند. هدف این پیمان نیز ارسال خدمه جدید به ماه و فراتر از آن است. علاوه بر ایالات متحده آمریکا، تاکنون 8 کشور دیگر نیز پیمان آرتمیس را امضا نمودهاند.
یک پیمان برای نظارت بر کل کشورها
هر فردی با مطالعه پیمان آرتمیس، تفسیر متفاوتی از آن خواهد داشت. گویا قواعد مندرج در این سند 13 مادهای، درباره استفاده و بهره برداری از ماه به منظور حفظ برتری ایالات متحده بوده و به همین خاطر، ممکن است باعث نادیده گرفته شدن حقوق بین الملل گردد.
پروفسور اشتفان هوب، مدیر موسسه حقوق هوا، فضا و سایبری دانشگاه کلن آلمان بیان میدارد که: «پیمان آرتمیس اقدامی توسط آمریکاییها جهت مشروعیت بخشیدن تدریجی به عدول خود از معاهده فضای ماورای جو است.» این معاهده که توسط 110 کشور در چارچوب ملل متحد تصویب و از سال 1967 لازمالاجرا گردیده، در حال حاضر مبنای حقوقی کاوش و بهرهبرداری از فضای ماورای جو محسوب میگردد. این معاهده، در ملازمات خود از ضرورت «دسترسی آزاد به کلیه مناطق اجرام آسمانی» سخن به میان آورده است. علاوه بر این، «ماه و سایر اجرام آسمانی قابل تملک ملی از طریق ادعای حاکمیت، با استفاده ، اشغال یا سایر روشها نمیباشند.»
اما از ماده 11 پیمان آرتمیس، که طولانیترین ماده است، به نظر میرسد که این سند رویکرد متفاوتی را برگزیده است. در این سند، ذیل عنوان ظاهرا بیخطر "رفع اختلاف درباره فعالیتهای فضایی"، مقرر نموده است که کشورهای تابع موافقنامهها از ایجاد مناطق امن، برای مثال در اطراف پایگاههای قمری یا مناطق حفاری حمایت خواهند نمود. این مقرره با هدف جلوگیری از بروز اختلاف میان دولتها تدوین شده است.
جیم برایندستان، در کنگره بین المللی فضانوردی (IAC) اذعان داشت که: «ما میتوانیم منابع فضایی را استخراج و استفاده نماییم. کشورها و شرکتها حق بهرهمند شدن از ثمره زحمات خود را دارند.» اما مشکل همین جا است. هوب معتقد است که «مناطق امن، نقاط مشخصی بوده و دقیقا ایجاد و تملک چنین نقاطی است که توسط معاهده فضای ماورای جو ممنوع شده است.» فرانس فون دردانک، استاد حقوق فضا در دانشگاه نبراسکا-لینکلن، طی سخنرانی خود در کنگره بین المللی فضانوردی، صریحا بیان داشت که علیرغم امکان استقرار پرچم کشورها بر روی ماه، طبق معاهده فضای ماورای جو، امکان انضمام مناطقی از آن یا حفظ آنها برای استقرار در آینده وجود ندارد.
خلاء حقوق فضا
آیا این پیمان حقیقتا مغایر با حقوق بین الملل است؟ نه الزاما. هدف فعلی این پیمان، ایجاد دیدگاهی مشترک از طریق یک مجموعه اصول، دستورالعمل ها و رویه ها است. در واقع این پیمان مدعی ایجاد مبنایی برای قوانین جدید نبوده و بدین خاطر، در ظاهر قادر به نقض حقوق بین الملل حاکم نخواهد بود. هوب معتقد است که «علیرغم وجود حقوق بین الملل لازم الاجرا، برخی کشورها از نحوه تفسیر آن ناراضی هستند. به همین خاطر، رهنمودها و دستورالعمل هایی را ایجاد میکنند و با امید به عرفی شدن آنها، سعی در تضعیف حقوق فضای موجود دارند. این راهبردی بسیار زیرکانه است.»
فون در دانک نیز پیمان آرتمیس را بیشتر یک مسئله سیاسی، و نه حقوقی تلقی میکند. از نظر او، تعداد قابل توجه دولتهای امضاکننده این پیمان، نشانگر نوعی اتفاق نظر بین المللی مبنی بر صحت تفاسیر ایالات متحده از معاهده فضای ماورای جو، در رابطه با موضوع بهرهبرداری از ماه است.
اما از نظر هوب، با توجه به نحوه ایجاد این پیمان، چنین اتفاق نظری به نظر موهوم میآید. زیرا هیچگونه کمیته بین المللی و مذاکرات گستردهای صورت نگرفته و در عوض، این پیمان توسط ایالات متحده تحمیل شده است. طبق نظر آقای هوب «آمریکاییها همیشه به دنبال تعیین قواعد بازی هستند. تنها پس از آن، سایر دولتها میتوانند مشارکت نمایند.» در واقع این یک بازی قدرت با تکیه بر تعداد است. هر چه تعداد امضاکنندگان یک موافقتنامه بیشتر باشد، بازگشت از آن نیز دشوارتر میگردد. وی در ادامه افزود که «از نظر ما، همه کشورهای حاضر در این پیمان، در پوچ گرداندن معاهده فضای ماورای جو شریکاند.»
با وجود امضای پیمان آرتمیس توسط برخی قدرتهای فضایی اروپا، کشورهای مهمی از جمله آلمان هنوز آن را امضا نکردهاند. موضع این کشور نسبت به پیمان بسیار حائز اهمیت است، چرا که در حال حاضر به صورت غیر مستقیم در آن مشارکت نموده است. در واقع، کپسول ماه Orion ایالات متحده آمریکا، توسط یک ماژول خدماتی اروپایی تغذیه خواهد شد که بخش عمده آن در آلمان تولید شده است. وزارت فدرال امور اقتصادی و انرژی آلمان، در پاسخ به سوالی درباره وضعیت مداخله این کشور در پیمان آرتمیس، با دقت بالا از «ایفای نقش دولت در آینده» سخن به میان آورد. سخنگوی این وزارتخانه در ادامه افزود که «اساسا، دولت آلمان به دنبال توسعه چارچوب حقوق بین المللی موجود در سطح چندجانبه است.»
مخالفت روسیه و واکنش سرد چین
موضع روسیه نسبت به این پیمان روشن است. دیمیتری راگوزین، رئیس سازمان فضایی روسیه در جلسه کنگره بین المللی فضانوردی بیان داشت که یکی از بخشهای کلیدی برنامه آرتمیس، بسیار آمریکا محور است. در نتیجه، روسیه مایل به مشارکت تام در برنامههای ایالات متحده در ماه نمیباشد. وی همچنین از قصد روسیه مبنی بر سفر تنها به ماه، بدون همکاری با ایالات متحده سخن گفته و از برنامههای کشور برای تاسیس پایگاههای تحقیقاتی مشترک با چین، از دیگر مخالفان برنامههای ایالات متحده در کاوش و بهره برداری از ماه سخن به میان آورد. سخنگوی وزارت امور خارجه چین نیز متذکر گردید که قواعد رفتار در فضا بایستی در چارچوب سازمان ملل متحد، نه توسط یک کشور واحد تنظیم گردد. البته با توجه به ممنوعیت همکاری ناسا با دولت چین توسط کنگره ایالات متحده آمریکا، این دولت قادر به مشارکت در پیمان آرتمیس نخواهد بود.
رساندن آلمان به ماه
با توجه به نقش آلمان در ایجاد موتوز Orion، طبیعتا این کشور یکی از شرکای کلیدی برنامه آرتمیس محسوب میگردد. اما وضعیت آن بسیار مشابه وضعیت یک تولید کننده موتور خودروهای فرمول یک است: راننده و تیم پشتیبانی تمام افتخارات را از آن خود میکنند، در حالیکه موتور خودرو عامل اصلی پیروزی است. در فضانوردی، همانند مسابقات رانندگی، تولید کننده موتور نقش چندانی در تعیین استفاده کننده ندارد. البته پیتر آلتمایر، وزیر اقتصاد آلمان به فضانورد این کشور، الکساندر گرست قول داده است که «اگر امکان آن وجود داشته باشد، تو را به ماه خواهیم فرستاد.»
ماتیاس مائورر، یکی از دیگر فضانوردان آلمانی نیز امیدوار است تا به ماه سفر کند. اما آیا امکان تحقق این هدف، بدون امضای پیمان آرتمیس توسط دولت آلمان وجود دارد؟ در گفتگو با وبسایت Spektrum der Wissenschaft، یکی از نمایندگان وزارت اقتصاد آلمان بیان نمود که این وزارت، به دنبال "مشارکت فضانوردی قوی در آرتمیس" است.
از آنجاییکه ایتالیا، لوگزامبورگ و انگلیس به صورت جداگانه به این پیمان پیوستهاند، امکان ایجاد یک اتحاد سراسری در اروپا برای عضویت در آرتمیس بسیار اندک است. همچنین به نظر نمیرسد که آژانس فضایی اروپا نیز چندان مفید واقع گردد. آلمان در پنج سال اخیر، بارها از برنامه دهکده ماه سخن به میان آورده است. اما ممکن است این دهکده، فاقد یک کدخدا باشد. طبق پیمان آرتمیس، آیا این دهکده تحت کلانتری آمریکا اداره خواهد شد؟ ورنر در پاسخ به این سوال، اذعان میدارد که «در تحلیل نهایی، پیمان آرتمیس تنها وجود برخی محدودیتها را تصریح نموده است. محدودیتهایی که بنده نیز آنها را قبول دارم.» هرگز نباید فراموش کرد که ماه صرفا متعلق به ایالات متحده نیست. اما از نظر ورنر، ناسا استادانه در حال جذب شریک بوده و به جذب سایر دولتها نیز امیداور است.
برایدنستاین، همتای ورنر در ناسا نیز دیدگاهی مشابه داشته، اما در اظهار نظر اندکی محافظهکارانهتر برخورد نموده است. او در جلسه کنگره بینالمللی فضانوردی بیان داشت که «هر چند تعداد قابل توجهی از دولتها پیمان آرتمیس را امضا نمودهاند...، فضا همچنان برای سایر دولتها باز است.» اظهارات برایدنستاین، فارغ از قصد واقعی او، تا حدودی تهدیدآمیز به نظر میرسد.